آخرین پست های بخش آموزشی بلاگ
طراحی وب با پایتون و فریم ورک جنگو
...فصل سوم: آدرس دهی و URLها
فصل چهارم: فرم
فصل پنجم: اعتبارسنجی
بخش ششم: Django ORM
بخش هفتم: Class-Based Views
آموزش هک و امنیت
در حال راه اندازی...
life
مربع دانش، مهارت، تلاش و هوش
ارسال شده توسط tamadonEH در چهارشنبه, 10/13/2021 - 15:42سلام
امروز داشتم به این فکر می کردم که برای استخدام افراد یا هم تیمی شدن با سایرین یا ... چه ملاک هایی رو مدنظر قرار بدیم؟
کلاً وقتی می گیم فلانی کارش درسته؛ باید چه معیارهایی رو داشته باشه. از موضوع مطلبم جوابم معلومه اما می خوام کمی در موردش بنویسم.
یکی از سناریوها و حالات زیر رو خیلی دیدم.
- طرف مون باهوشه و دانش خوبی داره اما تنبل تشریف داره.
- از یه دانشگاه عالی فارغ التحصیل شده با کلی انگیزه و تلاش بالا اما تا حالا یه آچار، پیش گوشتی رو از نزدیک لمس نکرده!
- مورد سومش خیلی باحاله. یعنی مهارتش رو داشته باشه اما دانشش رو نداشته باشه.
- ...
نوشتن هدف نیست؛ ولی کاش بود
ارسال شده توسط tamadonEH در س., 10/05/2021 - 04:24سلام
با اینکه نوشتن هدف نیست اما بعضی وقت ها شروع می کنی به نوشتن چون فقط دوست داری بنویسی...
قانون شكن باش - دلايل قانونیِ قانون شكنى
ارسال شده توسط tamadonEH در چهارشنبه, 12/11/2019 - 12:16سلام
قانون رو باید شكست. حصار های اطراف رو باید از بین برد. وگرنه هیچ وقت خلاقیت وجود نخواهد داشت. هیچ وقت ارزش افزوده نخواهیم داشت. همه چیز روتین خواهد بود. در بهترین حالت در حد محدویت تلاش می کنیم...
حالا می خوام بگم چرا می تونیم قانون شکن باشیم و هنوز آدم خوبه بمونیم؟ (كجان كنایه فهم های مجلس!!)
8 توییت در مورد کتاب خواندن از زبان نیوی بنیانگذار انجل لیست
ارسال شده توسط tamadonEH در جمعه, 04/05/2019 - 13:52سلام
سال نو رو تبریک می گم.
داشتم توییتر رو ورق می زدم که به یه سلسله توییت خیلی جالب در مورد کتاب خوانی از زبان آقای نیوی بنیانگذار AngelList رسیدم. اون قدر جالب بود که تصمیم گرفتم ترجمه اش رو در وبلاگ بیارم. البته اگر موردیش برای شما عجیبه یا قبول ندارید هیچ جای نگرانی نیست و همین طور که قبلا هم نوشته بودم کتاب خوانی یک شغل یا یک علم نیست که فقط قرار باشه بر اساس یک اصول ثابت باشه. ازت دعوت می کنم که اگر وقت داشتی این مطلب رو هم که قبلا با موضوع «چرا «کتابخوان بودن» رو دوست ندارم» بلاگ کرده بودم؛ بخونی.
10 نکته در کار تیمی
ارسال شده توسط tamadonEH در جمعه, 08/24/2018 - 08:47سلام
اگر شما هم در یک سازمان، یک شرکت یا یک تیم کار میکنی؛ خوب می دونی که تعاملات انسانی و ارتباطات افراد با همدیگه بزرگ ترین معضل و مهم ترین مسئله است. اگر ارتباطات درست تعریف شده باشه فضای کاری بسیار دلپذیر میشه و امکان رشد پروژه و رشد افراد فراهم میشه اما خدا نکنه که خلاف این باشه.
پادکستی گوش می دادم از اسد صفری که بعضی از نکات رو خلاصه و یک سری مطلب هم خودم بهش اضافه کردم. فقط برای اینکه خونده شه به صورت خیلی خلاصه و تیتروار میارم:
- در ازای یک کار خوب؛ این فرد نیست که پاداش می گیرد بلکه تیم باید پاداش بگیرد.
- ...
مرز بین مهربانبودن و سادهبودن
ارسال شده توسط tamadonEH در د., 06/12/2017 - 11:41سلام
این جملهی معروفیـه که میگن «موقعی که میخوای خوبی کنی مثل باران باش و واست فرقی نکنه که کجا میباری...» یا «باران باش و نپرس کاسههای خالی از آن کیست»
حالا سوال اینه که با این اوضاع تکلیف اون افرادی که منتظر بقیهاند تا از خوبیهاشون سوءاستفاده کنند چی میشه؟! (نباید به خاطر یک جملهی زیبا، واقعیت رو فراموش کرد.)
احساس میکنم بعضی وقتها خوبیکردن به افرادی که لیاقت خوبیدیدن رو ندارند باعث «تبدیل شدن خوبی به انتظار» یا «سوء استفاده از فرد» میشه و فرد احساس سادهبودن یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن میکنه. اینجا تکلیف چیه؟! بازم باید مثل باران بارید؟
بله! درسته! همیشه باید مثل باران بارید اما...
امید به زندگی-سال ۱۳۹۵ چجوری بوده؟
ارسال شده توسط tamadonEH در د., 03/20/2017 - 03:58سلام
با خیلی از دوستام که صحبت میکردم فکر میکردند که سال ۱۳۹۵ سال خوبی نبوده و دعای سال تحویلشون هم این بود که خدایا لطفا شرایط همینجوری بمونه و بدتر نشه!
منم تا سال پیش تقریبا همین حس رو داشتم اما خب امسال کمی فرق میکنه...
حالا دو حالت پیش میآد: یا زندگیتون واقعا داغونه یا فکر میکنید که داغونه! پارامترهای یک زندگی داغون چیه؟ مثلا یه ورزشکار میگه امسال هیچجایی مدال نیاوردم یا یک هنرمند میگه نتونستم آلبوم جدیدی منتشر کنم یا یک مهندس(!) میگه نتوسنتم برم فرانسه وژاپن یا یه مهندس دیگه میگه اصلا نتونستم به سفر برم... (از همین جا به جامعهی مهندسین سلام میکنم)
منم اومدم زندگی خودم رو با موارد زیر مقایسه کردم و بسته به موفقیت در هر مورد به خودم نمره دادم... البته از این متن قراره چهار نتیجه بگیریم که در آخر میارم. فقط یادت باشه که میخوام روی نقاط مثبت و قشنگ تمرکز کنم و مشکلات رو لیست نمیکنم.
۱. کارهای بزرگی که انجام دادم
۲. چندتا لحظهی فراموش نشدنی داشتم؟
۳. چقدر به مردم کمک کردم؟
۴. کتاب هایی که خوندم
۵. فیلم های قشنگی که دیدم
۶. تئاترهایی که رفتم
۷. مسافرت ها و گردش ها
۸. چقدر پول در آوردم
۹. چندتا موضوع و مطلب جدید در حوزهی کاری خودم یاد گرفتم
احساس واقعی ز مکان و زمان جداست...
ارسال شده توسط tamadonEH در ی., 09/25/2016 - 12:41سلام! سلامی بعد از مدت زمانی طولانی...
خیلی وقت پیش در مطلب «دل عاشق به پیغامی بسازد» نوشته بودم که حتما شما هم دوستایی دارید که خیلی وقته همدیگر رو ندیدید و وقتی به هم میرسید بهم میگین که :«یاد قدیما بخیر که همهش با هم بودیم اما الان سالی یکبار هم به زور همدیگرو میبینیم و...»
این مطلب رو هم میخوام با همین مقدمه ادامه بدم. حتما تو هم آدمهایی رو در اطرافت سراغ داری که از جنس معرفتاند و خالصاند. چند وقته اونها رو ندیدی؟ چند وقته بهشون تلفن یا ایمیل نزدی؟ چند وقته حتی از حال هم با خبر نیستید؟
آیا اینها باعث میشه که از ارزش طرف مقابلت که ممکنه استادت، رفیقت یا حتی فامیلت باشه چیزی کم بشه؟
دانش یا ثروت
ارسال شده توسط tamadonEH در د., 03/28/2016 - 08:49سلام
از خودم راضیام. مثل انسانهای متکبر! این حسیه که وقتی چیزی رو به صورت خودخوان و بدون معلم یاد میگیرم پیش خودم دارم...
میمونه بحث پول. بحث پول بهتر است یا ثروت؟ منظورم دانش بود
مطمئنا پول بهتره ولی دانش آدم رو تسکین میده. پول قدرت خارجی میآره و دانش قدرت درون.
آدمهای فقط پولدار از درون تهیاند و آدمهای اهل دانش بدون پول زندگیشون داغونه.
وقتی سگها آدم میشوند [تعجب نکنید]
ارسال شده توسط tamadonEH در جمعه, 03/04/2016 - 03:53بعد از مدتها سلام
امروز بعد از حدود ۳ ماه اومدم کوه. دیشب کلی لباس گرم برداشتم چون قرار بود زمستون باشه! اسمش رووشه دیگه؟! اما یا من اشتباه اومدم یا زمستون داره ادای اواخر بهار رو در میاره!! آخه چرا اینجا زمین خشکه؟! نمیگم چرا روی «کوه» شمال تهران برف نیست؛ اون که طلبش... حداقل میتونست خاک کمی خیس باشه یا شاخههای درختها تر باشه تا دل من هم...
حالا به این موضوع کاری ندارم. چند دقیقه پیش یه صحنهای دیدم که خیلی برام آشنا بود و در یک لحظه من رو یاد آدمها(!) انداخت. بعدش یاد جملاتی افتادم که بعضی از رفتارهای بد آدمها رو با سگ مقایسه میکنه ولی این اتفاق اینقدر توی جامعه زیاد شده که رفتار سگها با هم دیگه برام خیلی تکراری بود. البته بازیگرای قبلی همه آدم بودند. همینجوری بریم جلو تا ببینیم نسل بشر به کدوم سمت میره...