مرز بین مهربان‌بودن و ساده‌بودن

سلام

این جمله‌ی معروفی‌ـه که می‌گن «موقعی که می‌خوای خوبی کنی مثل باران باش و واست فرقی نکنه که کجا می‌باری...» یا «باران باش و نپرس کاسه‌های خالی از آن کیست»

lotf mesle baranحالا سوال اینه که با این اوضاع تکلیف اون افرادی که منتظر بقیه‌اند تا از خوبی‌هاشون سوءاستفاده کنند چی میشه؟! (نباید به خاطر یک جمله‌ی زیبا، واقعیت رو فراموش کرد.)

احساس می‌کنم بعضی وقت‌ها خوبی‌کردن به افرادی که لیاقت خوبی‌دیدن رو ندارند باعث «تبدیل شدن خوبی به انتظار» یا «سوء استفاده از فرد» میشه و فرد احساس ساده‌بودن یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن می‌کنه. اینجا تکلیف چیه؟! بازم باید مثل باران بارید؟

بله! درسته! همیشه باید مثل باران بارید اما!

اما نباید یادمون بره که سهم هر فرد از باران به اندازه‌ی ظرفیه که زیر بارش باران قرار داده. ممکنه یک نفر دریا باشه و یک نفر دیگه فقط یه کاسه زیر بارون گرفته باشه و حتی کسی هم پیدا شه که زیر باران چتر بگیره!!

این که هر کس چه سهمی از محبت و مهربانی تو رو داره دقیقا به خودش و به ظرفیت خودش بستگی داره.

حالا تکلیف ما چیه؟

اینکه ظرفیت هر کس چقدره به خودش برمی‌گرده اما وظیفه‌ی تعیین‌کردن ظرف هرکس بر عهده‌ی ماست.

ما باید به این نتیجه برسیم که اطرافیامون چه ظرفی دارند و این موضوع به دست نمیاد مگر از راه «شناخت» و شناخت هم حاصل نمیشه مگر با گذشت زمان...

هر چقدر شناختت از طرف مقابل بیشتر باشه بهتر می‌تونیم تصمیم بگیریم اما تا زمانی که به این شناخت نرسیدیم باید به اندازه‌ای به طرف مقابل لطف و مهربانی کنیم که زمینه‌ی سوء استفاده از ما برای اون فراهم نشه.

و در پایان یادمون باشه که «حسن ظن و نگاه قشنگ» نعمتی‌ـه که فقط اون افرادی دارند که اهل اخلاق و انسانیت و زیبایی‌اند...