نوشتن هدف نیست؛ ولی کاش بود

سلام

با اینکه نوشتن هدف نیست اما بعضی وقت ها شروع می کنی به نوشتن چون فقط دوست داری بنویسی...

  1.  ثبت بی نظیرترین زندگی: زندگی هر فردی برای خودش خاص ترین زندگی دنیاست. حیف نیست که زندگی ما آدم ها با این همه اتفاق بزرگ و مهم، با این همه تجربۀ بی نظیر، با این همه شکست و موفقیت، با این همه احساسات و... ثبت نشه. زندگی هر فردی می تونه یه سریال فوق العادۀ جذاب باشه. خیلی ها رو دور و برم می بینم و می گم کاش فلانی زندگیش رو با نوشتن ثبت می کرد...
  2. تجربه و لذتی خاص: در نوشتن لذتی هست که قابل بیان نیست. دقیقا تفاوت «نوشتن» و «گفتن» در همینجا معلوم میشه.
  3. احساس نگار یا خاطره نگار: یه راه اینه که اتفاقاتی که در طول روز افتاده رو برای خودت بنویسی اما من معمولا به جای اینکار احساساتی که در طول روز یا در لحظۀ نوشتن خاطره داشتم رو ثبت می کنم.
  4. نوشتن در فراغ بال: درسته که اگر به نوشتن یه وقت جداگانه اختصاص بدیم و در حالی که داریم فنجان قهوه مون رو نوش جان می کنیم و کار دیگه ای نداریم به جز فکر کردن و نوشتن؛ خیلی بهتر می تونه باشه اما حداقل برای من که به ندرت این فرصت فراهم میشه. بنابراین باید فرصت رو دریابم و هر جا که پا داد شروع کنیم به نوشتن.
  5. شب یا در طول روز: اینجوری مرسوم شده که خاطرات رو آدم ها در انتهای شب و قبل از خوابیدن می نویسند. اما هیچ عیبی نداره که مثلا در طول روز روی صندلی یه پارک بنشینی و شروع کنی به نوشتن. یا وقتی منتظر یه دوست هستی تا بیاد سر قرار از فرصت استفاده کنی و بنویسی...
  6. احساس یا خاطرات در سال های قبل در چنین روزی: خیلی باحال میشه که مثلاً می بینم در 13 مهر سال 1399 و 1398 و 1397 و 1396 و 1395 و 1394 و 1393 و... من چه جور آدمی بودم! کلی حس خنده و غصه و تحسین و حسرت و ... در اون نهفته.
  7. فرصتی برای خودِ واقعی بودن: ما آدم ها کمتر پیش میاد که جلوی بقیه خودِ 100% واقعی مون رو بروز بدیم. نمی گم نفاق داریم. نه! دقیقا منظورم «بروز» و «نمایش» خودمون به صورت کامله. همیشه در ارتباط با هر فردی یه بخش هایی از حریم خصوصی مون رو سانسور می کنیم. نوشتن به ما این فرصت رو میده که حتی برای دقایقی تمام نقاب ها رو از چهره مون برداریم و خلوتی داشته باشیم بین خودمون و واقعیت وجودمون.
  8. برای هیچ کس نخوانید: این یه اصل خیلی دقیقه. اگر بخواهید خاطرات تون رو برای کسی بخونید دیگه موقع نوشتن با خودتون و با خاطرات تون رو راست نخواهید بود و همیشه احساس می کنید که دارید برای بقیه سخنرانی می کنید!
  9. گوش شنوا و هویت بخشی به خاطرات: وقتی با دفترچه خاطرات صحبت می کنیم واقعا باید فکر کنیم که داریم با یه هویت واقعی صحبت می کنیم. اینجوری باعث می شه که احساس کنیم یه گوش شنوا همیشه وجود داره که ساعت ها پای حرف ما می نشینه.
  10. استفاده از نمادها و کلیدواژه های رمزی: استفاده از این دو مورد خیلی باحاله. کلاً حرف در گوشی با بقیه این حس رو به هر دو نفر میده که اون دو نفر حالشون با هم خوبه. این کار مثل این می مونه که با خاطرات تون حتی در خلوت خودمون حرف هایی درگوشی داریم.
  11. استایل خودمون رو داشته باشیم: در نوشتن می تونیم یه استایلی داشته باشیم که فقط برای خودمون باشه. این کار هم مثل قبلی خیلی با حاله. مثلا در سریال TVD اینجوری شروع می کرد که Dear diary...
  12. نوشتن یا تایپ: به عنوان کسی که سال ها تجربۀ تایپ خاطرات و هم نوشتن اون ها رو داشتم می خوام بگم که هر کدومش احساس متفاوت و خاص خودش رو داره. باید هرکس خودش امتحان کنه و ببینه کدومش حس بهتری بهش می ده.
  13. لذت بخش کردن نوشتن: برای نوشتن یه سری چیزها رو مدنظر قرار بدید که خاص ترش بکنه. مثلا با خودنویس بنویسید. از یه دفترچۀ  قشنگ برای نوشتن استفاده کنید. بعضی وقت ها از خودتون در حین نوشتن عکس بگیرید و...
  14. ارضای حس جاودانگی: ما آدم ها دوست داریم جاودانه و ابدی باشیم. با نوشتن احساس می کنیم که داریم برای آیندگان! می نویسیم و خودمون بخشی از آینده هستیم.
  15. تسکین غم ها و تثبیت شادی ها: وقتی غصه داریم یکی از بهترین راه های  رسیدن به آرامش، نوشتنه. با نوشتن ذهن و چشم و قلم مون درگیر دنیایی می شه که نتیجۀ اون کاهش دغدغه هاست. اهل قلم در مصائب به نوشتن پناه می برند.
  16. قرار و مدار با خودمون: خیلی وقت ها، ما با خودمون قرار می ذاریم. می تونه این قرار ناشی از برنامه ریزی برای پیشرفت باشه یا ناشی از یک کار اشتباه باشه یا ناشی از یک تصمیم برای آینده باشه یا ... نوشتن و رجوع به اون در آینده خیلی چیزها رو به ما یادآوری می کنه.
  17. نظم و سامان به فکر: نوشتن مخصوصا در شروع، کار سختیه. کسی که هر روز بتونه بنویسه ذهن بسیار منظمی خواهد داشت که در جاهای دیگۀ  زندگی هم به فریادمون می رسه!
  18. اولش نوشتن سخته بعدش ننوشتن: اگر تازه می خوای بنویسی ممکنه حرفت نیاد یا از اینکار خجالت بکشی یا... اما بعد از یه مدت دیگه نمی تونید تجربه اش نکنید..
  19. کشف ابعاد جدید از خودمون: وقتی برای نوشتن وقت می ذاریم، یه اتفاق خاص برامون میفته. یه اتفاقی در درون و از درون ما که نمی دونستیم وجود داره.

حتما اگر بیشتر وقت بذارم باز هم میشه محور بندی کرد... اگر دوست داشتید ممنون می شم بهم بگین تا به این مطلب اضافه کنم. دوست داشتم مطلبی بنویسم که شاید با خوندن اون، افرادی که تاحالا ننوشتن یا قبلا می نوشتن و الان رهاش کردن شروع کنند به نوشتن...

نویسنده: تمدن