سلام
همونطور که قبلاً هم در مطلب «موانع برنامه نويسى براى پياده سازى ايده هاى بزرگ» گفتم:
شاید حتی خود تو! ایده ای داری كه فكر می كنی می تونی با اون دنیا رو فتح كنی. ایده هایی كه وقتی خودت رو بعد از انجام اون می بینی احساس رضایت می كنی. ایده هایی كه می تونن تو رو تبدیل به رهبر یك گروه (مثل لینوس توروالدز) كنه یا تبدیل بشی به مدیر سرشناس یك شركت بزرگ (مثل استیو جابز) یا محبوب دل ها بشی (مثل گیت هاب) كه البته به احتمال زیاد همه ی این موارد تو رو به پول بزرگ می رسونه (واقعا قصد ندارم بیل گیتس رو مثال بزنم!!)
حالا این که من جزو کدوم دسته هستم مسئله نیست. مسئله اینه که ما هم یک ایده ای داریم که فکر می کنیم می تونه پروژۀ خوبی از آب در بیاد. پروژه ای که حتی اگر هیچکس در هیچ جای دنیا ازش استفاده نکنه خودم بهش نیاز دارم و بنابراین برای خودم هم که شده این کار رو شروع می کنم. ممکنه در طول آموزش ها با واژۀ لیبوگرام یا Libogram آشنا بشید. درسته!! این اسم پروژۀ مخفی و سری ماست :)
لینک ورود به بخش آموزش Python3 Django 1.11
چرا رفتم سراغ جنگو؟
از کار با فریم ورک ها همیشه بدم میومده یا بهتره بگم بهش احساس نیاز نمی کردم و بنابراین هیچ وقت نرفتم سراغ این موضوع. اما وقتی خواستم این پروژه رو شروع کنم متوجه شدم که اگر نخوام از فریم ورک ها استفاده کنم باید زمان خیلی بیشتری رو نسبت به یادگیری اون ها صرف کنم.
با یکی از دوستای عزیزم مشورت کردم و اون بهم پیشنهاد استفاده از جنگو رو داد. چون معتقد بود در چند سال آینده بازار داغ حتی ایران هم بازار پایتون خواهد بود. از قدیم هم که برای کارهای هکینگ ارادت شخصی به این زبان داشتم و بنابراین این شد که شروع کردم به یادگیری فریم ورک جنگو.
ادامه را بخوانید…