آب حیات ۱: زندگی عادی و خوب

سلام شایعه شده بالای یک قله‌ی بلند که تا حالا هیچکس نتونسته به اون برسه یک دریاچه‌ی خیلی بزرگ قرار داره که به خنکی و زلالی آب اون در دنیا وجود نداره… اسمش رو می‌ذارم آب حیات. هر کسی که به آب حیات رسیده رستگار شده و به تمام آرزوهاش رسیده. عزم کردم به آب […]

شعر فارسی، حس ایرانی

سلام

دیروز، روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد شهریار بود…

shahriar

شعر همیشه با احساسات آدم‌ها بازی می‌کنه و گاهی یک بیت شعر کاری می‌کنه که هزارتا کتاب و سخنرانی اون تاثیر رو نداره… نمی‌دونم خارجی‌ها هم مثل ما به شعر علاقه دارند یا نه اما چیزی که کاملا معلومه اینه که ما ایرانی‌ها یه جور دیگه به شعر نگاه می‌کنیم…

این که برای هر حسی از انسان، شعرهای زیادی وجود داره نشون می‌ده که ما آدم‌ها چه شاد باشیم و چه غمگین، چه وصال باشه و چه دوری و صبر، چه خیانت باشه و چه وفاداری به معشوق، چه بخوایم تعریف کنیم یا حتی بخوایم از مناظر بگیم باز هم به سراغ شعر می‌ریم…

در این میان دو دسته آدم وجود دارند:
اون‌هایی که شعر بقیه رو می‌خونند و سراغ احساسات خودشون رو در اشعار بقیه می‌گیرند
و دسته‌ی بعدی اون‌هایی که احساسات خودشون رو به شعر می‌کشند و صفا می‌کنند…

چه حرف‌ها که درونم نگفته می‌ماند      خوشا به حال شماها که شاعری بلدید

خوشا به حال شاعران و البته بیشتر از همه خوش به حال کسی که شعر «علی(ع) ای همای رحمت»ش غوغا کرد… خوش به حال تبریز و تبریزی‌ها…

در انتها هم شعر زیبا و مشهور استاد رو با صدای خودشون قرار می‌دم

تولدم مبارک :)

سلا!!!م

بله دیگه؛ امروز روز بزرگیه چون تولدمه… یکسال پیش در همچین روزی (البته نصف شب بود) تصمیم گرفتم این وبلاگ رو راه بندازم! به همین زودی گذشت و وبلاگ من امروز یکسالش تموم میشه:) یه جورایی میشه گفت که من این وبلاگ رو به دنیا آوردم اما برعکس این‌هایی که می‌گن بزرگ‌ترین درد دنیا، درد زایمانه من که هیچی حس نکردم :دی

happy birthday

در این مدت تعداد ۸۹ مطلب رو منتشر کردم و در اون‌ها از هک و امنیت و زندگی و خبر و همایش و… حرف زدم.

اگرچه در بین این مطالب بیشتر از کامپیوتر نوشتم اما با توجه به ‌اینکه اکثر اون‌ها ترجمه‌ی مقالات دیگران بوده خیلی دوست‌شون ندارم؛ (اصلا مگه کامپیوتر خودش چیه که ترجمه‌ی مقالات بقیه بخواد چیز با ارزشی باشه)  اما برعکس این موضوع، جملاتم در زمینه‌ی امنیت اطلاعات و همینطور مطالب مربوط به زندگی رو بیش از هرچیز دیگه‌ای دوست دارم و به نظرم ارزش واقعی وبلاگم به همین مطالبه و بنابراین لیست‌شون رو اینجا هم میارم…

دل عاشق به پیغامی بسازد

سلام

you have got mail

حتما شما هم دوستایی دارید که خیلی وقته همدیگر رو ندیدید و وقتی به هم می‌رسید بهم می‌گین که :«یاد قدیما بخیر که همه‌ش با هم بودیم اما الان سالی یکبار هم به زور همدیگرو می‌بینیم و…»

خوب با توجه به کار و زندگی و هزارتا دغدغه‌ای که توی زندگی‌های الان وجود داره به نظرم این عادیه که وقت کمتری رو به دوستای قدیمی‌تون اختصاص بدید و کمتر همدیگر رو ببینید اما برای اینکه به یاد هم باشید حتما نیازی نیست که نصف روزتون رو خالی کنید تا بتونید با هم باشید…

دیروز یکی از دوستای خوبم که خیلی وقته ندیدمش و مدت زیادی بود که از هم بی‌خبر بودیم، بهم ایمیل زد و گفت:

سلام رفیق قدیمی؛ یه وقت دلت برا ما تنگ نشه؛ امروز phpconf بود؛ جات خالی؛ گفتم مقاله هاشو برات بفرستم :)

منشاء تمام رنج و دردهای آدم

سلام

pain and sufferingمی‌خوام کوتاه بنویسم. استادم بهم یاد داد که:

«درد و رنج سهمی است که افرادی مثل ما از زندگی می‌برند و هیچ‌وقت هم قرار نیست تموم بشه.»

عجب حرفی زد! راست می‌گفت، هیچ وقت قرار نیست تموم بشه! تا وقتی که هستیم و تا وقتی که «فکر می‌کنیم»، قراره این روال ادامه داشته باشه…….. هرچی هم که دست و پا بزنیم و خودمون رو با چیزهای دیگه مشغول کنیم همیشه این دغدغه وجود داره.

امیدوارم یک روزی برسه که بتونم به استادم بگم: «استاد اشتباه می‌کردی! من دیگه هیچ مشکلی ندارم و همه چی بر وفق مرادمه و همونی شد که می‌خواستم»؛ اما بعید می‌دونم حداقل فعلا همچین اتفاقی بیفته :(

قدیما بعضی وقت‌ها به راه‌حل فکر می‌کردم و دنبال یک راه بودم که البته بالاخره پیداش کردم!! درسته؛ راه اینکه به تموم درد و رنج‌ها خاتمه بدید رو پیدا کردم! نکنه فکر می‌کنید الان می‌خوام بگم راهش خودکشیه؟! نـــه بــابــا! ما رو چه به این چرت و پرت‌ها!؟!!

باید یاد بگیریم از هم سوءاستفاده کنیم

سلام

چند وقت بود در مورد زندگی نمی‌نوشتم و واسه همین گفتم چه موضوعی بهتر از آموزش روابط اجتماعی!

آیا شما هم فکر می‌کنید که دنیا بر پایه‌ی انسانیت، اخلاق، دوستی، احترام متقابل و… می‌چرخه؟! فکر نمی‌کنم کسی اینجوری فکر کنه!

اما اگر اینجوری فکر می‌کنید پیشنهادم اینه که یه صبح تا بعد از ظهر برید توی خیابون‌ یه چرخی بزنید تا حساب کار دست‌تون بیاد.

Abuse_Businessman_Axe

قبلا در مطلب «وظیفه ای به اسم لطف کردن وجود نداره!!» گفته‌‌بودم:

بعضی از ما، جامعه ای که در اون زندگی می کنیم رو دوست نداریم و برای خودمون یه جامعه ی بهتری تشکیل دادیم که با بودن در اون حالمون بهتر میشه. این جامعه هم کوچکتره و هم دیگه مشکلات جامعه ی بزرگ رو نداره. چون خودمون انتخابش می کنیم. بر اساس سلیقه هامون، مرام زندگی مون،‌ دین مون،‌ عواطف مون و…

الان نمی‌خوام حرف قبلیم رو رد کنم چون واقعا خودم هم قبولش دارم اما حرفم اینه که: دوست عزیز لطفا الکی توهم نزن! هر کسی که قرار نیست در جامعه‌ی تو قرار بگیره…