۱۰ نکته در کار تیمی

سلام

اگر شما هم در یک سازمان، یک شرکت یا یک تیم کار می‌کنی؛ خوب می دونی که تعاملات انسانی و ارتباطات افراد با همدیگه بزرگ ترین معضل و مهم ترین مسئله است. اگر ارتباطات درست تعریف شده باشه فضای کاری بسیار دلپذیر میشه و امکان رشد پروژه و رشد افراد فراهم میشه اما خدا نکنه که خلاف این باشه.

team working

پادکستی گوش می دادم از اسد صفری که بعضی از نکات رو خلاصه و یک سری مطلب هم خودم بهش اضافه کردم. فقط برای اینکه خونده شه به صورت خیلی خلاصه و تیتروار میارم:

  1. در ازای یک کار خوب؛ این فرد نیست که پاداش می گیرد بلکه تیم باید پاداش بگیرد.

معرفی رمان گرگ و میش به بهانه خواندن

سلام

یه بار توییت کرده بودم که:

یکصدم لذتی که در خوندن یک رمان هست در تماشای فیلمی که از روی اون رمان ساختند،‌ نیست.

و این بهانه ای شد برای نوشتن این مطلب. مجموعه رمان گرگ و میش نوشته ی «استفنی مه یر» یک سری ۴ تایی است به نام های گرگ و میش (twilight)، ماه نو (new moon)، کسوف (eclipse) و سپیده‌دم (breaking dawn).

توضیحات این رمان رو می تونید از این لینک در ویکی پدیای فارسی بخوانید. ۴ جلد این کتاب مجموعا ۲۴۰۰ صفحه میشه که وقتی به فصل آخر کتاب سپیده دم می رسید پیش خودتون می گید که ایکاش این رمان به جای ۲۴۰۰ صفحه، ۲۴۰۰۰ صفحه بود و اینقدر زود تموم نمیشد! بعضی از نقدهایی که به این کتاب میشه رو قبول دارم اما فضاسازی محیط ها، بیان و انتقال احساسات، شور و هیجان مبارزه با موجودات ماورایی (خون آشام ها و گرگینه ها)، پرداختن به جزئیات و خلاصه هر چیز دیگه ای که فکر کنید به طرز فوق العاده ای توسط استفنی مه یر صورت گرفته؛ به طوری که احساس می کنید خودتون قسمتی از اون هستید… به نظر من که گرگ و میش یک رمان بی نظیره و واقعا ارزش خوانده شدن رو داره… کافیه چند فصل از کتاب اول رو بخونید تا دیگه تا تموم شدن کتاب چهارم هیچ اولویت دیگه ای نداشته باشید! ( چقدر تعریف کردم :دی)

twilight

مرز بین مهربان‌بودن و ساده‌بودن

سلام

این جمله‌ی معروفی‌ـه که می‌گن «موقعی که می‌خوای خوبی کنی مثل باران باش و واست فرقی نکنه که کجا می‌باری…» یا «باران باش و نپرس کاسه‌های خالی از آن کیست»

lotf mesle baranحالا سوال اینه که با این اوضاع تکلیف اون افرادی که منتظر بقیه‌اند تا از خوبی‌هاشون سوءاستفاده کنند چی میشه؟! (نباید به خاطر یک جمله‌ی زیبا، واقعیت رو فراموش کرد.)

احساس می‌کنم بعضی وقت‌ها خوبی‌کردن به افرادی که لیاقت خوبی‌دیدن رو ندارند باعث «تبدیل شدن خوبی به انتظار» یا «سوء استفاده از فرد» میشه و فرد احساس ساده‌بودن یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن می‌کنه. اینجا تکلیف چیه؟! بازم باید مثل باران بارید؟

بله! درسته! همیشه باید مثل باران بارید اما…

امید به زندگی-سال ۱۳۹۵ چجوری بوده؟

سلام

با خیلی از دوستام که صحبت می‌کردم فکر می‌کردند که سال ۱۳۹۵ سال خوبی نبوده و دعای سال تحویل‌شون هم این بود که خدایا لطفا شرایط همینجوری بمونه و بدتر نشه!

منم تا سال پیش تقریبا همین حس رو داشتم اما خب امسال کمی فرق می‌کنه…

حالا دو حالت پیش می‌آد: یا زندگی‌تون واقعا داغونه یا فکر می‌کنید که داغونه! پارامترهای یک زندگی داغون چیه؟ مثلا یه ورزشکار می‌گه امسال هیچ‌جایی مدال نیاوردم یا یک هنرمند می‌گه نتونستم آلبوم جدیدی منتشر کنم یا یک مهندس(!) می‌گه نتوسنتم برم فرانسه وژاپن یا یه مهندس دیگه می‌گه اصلا نتونستم به سفر برم… (از همین جا به جامعه‌ی مهندسین سلام می‌کنم)

sale95chejori bood

منم اومدم زندگی خودم رو با موارد زیر مقایسه کردم و بسته به موفقیت در هر مورد به خودم نمره دادم… البته از این متن قراره چهار نتیجه بگیریم که در آخر میارم. فقط یادت باشه که می‌خوام روی نقاط مثبت و قشنگ تمرکز کنم و مشکلات رو لیست نمی‌کنم.

۱. کارهای بزرگی که انجام دادم
۲. چندتا لحظه‌ی فراموش نشدنی داشتم؟
۳. چقدر به مردم کمک کردم؟
۴. کتاب هایی که خوندم‎
۵. فیلم های قشنگی که دیدم
۶. تئاترهایی که رفتم
۷. مسافرت ها و گردش ها‎
۸. چقدر پول در آوردم
۹. چندتا موضوع و مطلب جدید در حوزه‌ی کاری خودم یاد گرفتم

احساس واقعی ز مکان و زمان جداست…

سلام! سلامی بعد از مدت زمانی طولانی…

خیلی وقت پیش در مطلب «دل عاشق به پیغامی بسازد» نوشته بودم که حتما شما هم دوستایی دارید که خیلی وقته همدیگر رو ندیدید و وقتی به هم می‌رسید بهم می‌گین که :«یاد قدیما بخیر که همه‌ش با هم بودیم اما الان سالی یکبار هم به زور همدیگرو می‌بینیم و…»

distance is not important.

این مطلب رو هم می‌خوام با همین مقدمه ادامه بدم. حتما تو هم آدم‌هایی رو در اطرافت سراغ داری که از جنس معرفت‌اند و خالص‌اند. چند وقته اون‌ها رو ندیدی؟ چند وقته بهشون تلفن یا ایمیل نزدی؟ چند وقته حتی از حال هم با خبر نیستید؟

آیا این‌ها باعث می‌شه که از ارزش طرف مقابلت که ممکنه استادت، رفیقت یا حتی فامیلت باشه چیزی کم بشه؟

آب حیات۵: چشمه‌های زلال

سلام

این نوشته ادامه‌ی مطلب «آب حیات۴: امید»ـه.

خیلی تشنه‌م شده… منظورم از خیلی اینه که حتی برداشتن یه قدم دیگه‌ هم با کلی سخته همراهه اما آیا این تشنگی دلیل این میشه که از چشمه‌های وسط راه بنوشم؟!

درسته که آب چشمه‌ها از آب چاهی که درون شهر بود خیلی زلال‌تر و شفاف‌تر و بهتره و اصلا قابل مقایسه نیست اما اگر قرار باشه این چشمه‌های زلال رو با آب حیات مقایسه کنم باید بگم که :«میان ماه من تا ماه گردون    تفاوت از زمین تا آسمان است»

نه تنها برای رسیدن به چشمه‌های زلالی که در وسط راهند نباید از جاده‌ی اصلی فاصله بگیرم بلکه حتی نباید به این موضوع فکر کنم… چرا؟! چون خطر همیشه در کمینه…