گزیده کتاب های برگزیده: #4 خاک های نرم کوشک

سلام

اخطار!: توضیحاتِ این رنگی رو اگر دیدید ازش عبور کنید چون تکراریه و مستقیم برید سر نوشته های مشکی!

وقتی کتاب خوبی رو می خونم علاوه بر اینکه کلیت کتاب برام لذت بخشه معمولاً در هر کتاب چند قسمتِ چند خطی وجود داره که نظرم رو به خودش جلب می کنه و در قالب متن کوتاهی قابل جدا کردنه. این قسمت ها شاید نهایتاً نصف صفحه باشند. تصمیم گرفتم این موارد رو در وبلاگ قرار بدم. هر کتاب یک شماره خواهد خورد. مثلاً بازی تاج و تخت (و نه سری کامل نغمۀ آتش و یخ) اولین کتابی هست که قرار دادم و شماره اش می شه #1. برای دنبال کردن بقیه موارد روی این لینک (گزیده کتاب های برگزیده) کلیک کنید. شاید خوندن همین چند خط باعث شد تا شما هم به اون کتاب علاقمند بشین و شروع کنید به خوندن تمام این کتاب.

کتاب خاک های نرم کوشک تا حال دویست و خرده بار تجدید چاپ شده و زندگی یک شهیدیه که کاری به هیچ چیزی جز هدفش نداشته. فقط نکته اینه که تک نوشته ها یا قطعات کوتاه این کتاب که بشه در وبلاگ اورد کم بود و لازمه که حتما مفاهیم رو در نوشته های مفصل در کتاب دنبال کنید. خیلی کتاب شیرینی برای اکثر سلیقه هاست.

قطعه اول و آخر:

یکی دو لقمه توی چادر بعدی و... این جوری به همۀ چادرها سر می زد.

ناهار و شام هم، همین برنامه ردیف بود. هر وقت کسی دلیل سخنرانی اجباری (منظور برای سخنران و نه شنونده) و آن وضع غذاخوردن را می پرسید می گفت: بسیجی ها شما رو باید با صدا بشناسن نه با چهره. می گفت: شب عملیات بچه ها توی تاریکی صورت اخوان رو نمی بینن، بلکه صدای اخوان رو می شنون تا می گه: برین جلو می گن این اخوانه. تا من می گم: برین چپ می گن این برونسیه.