معرفی رمان گرگ و میش به بهانه خواندن

سلام

یه بار توییت کرده بودم که:

یکصدم لذتی که در خوندن یک رمان هست در تماشای فیلمی که از روی اون رمان ساختند،‌ نیست.

و این بهانه ای شد برای نوشتن این مطلب. مجموعه رمان گرگ و میش نوشته ی «استفنی مه یر» یک سری ۴ تایی است به نام های گرگ و میش (twilight)، ماه نو (new moon)، کسوف (eclipse) و سپیده‌دم (breaking dawn).

توضیحات این رمان رو می تونید از این لینک در ویکی پدیای فارسی بخوانید. ۴ جلد این کتاب مجموعا ۲۴۰۰ صفحه میشه که وقتی به فصل آخر کتاب سپیده دم می رسید پیش خودتون می گید که ایکاش این رمان به جای ۲۴۰۰ صفحه، ۲۴۰۰۰ صفحه بود و اینقدر زود تموم نمیشد! بعضی از نقدهایی که به این کتاب میشه رو قبول دارم اما فضاسازی محیط ها، بیان و انتقال احساسات، شور و هیجان مبارزه با موجودات ماورایی (خون آشام ها و گرگینه ها)، پرداختن به جزئیات و خلاصه هر چیز دیگه ای که فکر کنید به طرز فوق العاده ای توسط استفنی مه یر صورت گرفته؛ به طوری که احساس می کنید خودتون قسمتی از اون هستید... به نظر من که گرگ و میش یک رمان بی نظیره و واقعا ارزش خوانده شدن رو داره... کافیه چند فصل از کتاب اول رو بخونید تا دیگه تا تموم شدن کتاب چهارم هیچ اولویت دیگه ای نداشته باشید! ( چقدر تعریف کردم :دی)

twilight

احتمالا می دونید که از روی همین رمان -با اختلاف سه سال- سری فیلم های آن هم ساخته شد.(البته قسمت ۵ام فیلم -که مربوط به بخش دوم کتاب سپیده دم میشه- کمی با کتاب تفاوت داره.) من اول کتاب رو می خوندم و هر کتاب که تموم می شد، فیلم اون رو تماشا می کردم و باید بگم که حتی ۱٪ هم نتونسته بود حق مطلب رو ادا کنه. ولی اینجوری دیدن هم خوب بود! چون مثلا در فیلم یک سکانس نشون می داد که در رمان بهش یک فصل اختصاص داده بود و با دیدن همون یک صحنه، کلی جزئیات به ذهن تداعی میشد...

اگر شما هم خودتون رو جزو آدم های «فیلم باز» می دونید و از تماشای فیلم های مختلف لذت می برید، بهتون پیشنهاد می کنم حتی برای یکبار هم که شده شروع کنید به خوندن رمان و یادتون باشه: یکصدم لذتی که در خوندن یک رمان هست در تماشای فیلمی که از روی اون رمان ساختند،‌ نیست.