سلام
اخطار!: توضیحاتِ این رنگی رو اگر دیدید ازش عبور کنید چون تکراریه و مستقیم برید سر نوشته های مشکی!
وقتی کتاب خوبی رو می خونم علاوه بر اینکه کلیت کتاب برام لذت بخشه معمولاً در هر کتاب چند قسمتِ چند خطی وجود داره که نظرم رو به خودش جلب می کنه و در قالب متن کوتاهی قابل جدا کردنه. این قسمت ها شاید نهایتاً نصف صفحه باشند. تصمیم گرفتم این موارد رو در وبلاگ قرار بدم. هر کتاب یک شماره خواهد خورد. مثلاً بازی تاج و تخت (و نه سری کامل نغمۀ آتش و یخ) اولین کتابی هست که قرار دادم و شماره اش می شه #۱. برای دنبال کردن بقیه موارد روی این لینک (گزیده کتاب های برگزیده) کلیک کنید. شاید خوندن همین چند خط باعث شد تا شما هم به اون کتاب علاقمند بشین و شروع کنید به خوندن تمام این کتاب.
این کتاب در فضای کامپیوتری سال ۱۳۶۳ـه. وقتی کتاب رو باز می کنید مترجم داره در مورد کامپیتور توضیح می ده و اینقدر فضا قدیمی و نوستالوژیه که مترجم معنی کلمۀ Modem رو نمی دونسته و اون رو همیشه به صورت «مادم» میاره… اما در همون زمان می بینیم که نویسنده خیلی جالب دنیای هکرها رو ترسیم کرده و یه جورایی حس می کنی انگار همین الان داره اتفاق می افته. بازی های جنگی ماجرای یک نوجوانه که شماره تلفن های مختلف رو برای پیدا کردن شبکۀ یک شرکت بازی سازی تست می کنه و به صورت تصادفی …
نمی خوام بیشتر از این توضیح بدم که ماجرا رو اسپویل کنم. نکتۀ آخر اینکه خیلی سخت نسخۀ چاپی این کتاب رو پیدا خواهید کرد (البته Good for me چون من تونستم پیدا کنم!!) اما نسخۀ اینترنتی با ترجمه های بهتر هم فراوونه..
قطعه اول و آخر:
می توان گفت امیدی که فالکن به وجود آورده بود وضع را نارحتکنندهتر کردهبود؛ زیرا وقتی انسان منتظر بدترین واقعه است برای تسلیم به آن آماده میشود اما وقتی اندک امیدی داشتهباشد ممکن است در نتیجۀ بیم و امید بیش از حد، دیوانه شود.