تجربه یک دوچرخه سوارِ روز اولی
سلام
این مطلب مربوط به تجربه من در یک سفر شهری با دوچرخه بعد از بیش از ۷ سال و بعد از سپری کردن مسافت ۱۷ کیلومتری در وسط تیرماه امسال (۱۴۰۲) و در اوج آفتابه. همه چیز به شکل غیراستاندارده. از لباس ها گرفته تا مسیر(!) تا دوچرخه و… با شلوار جین و تی شرت از صادقیه تا میرداماد رو رفتم و برگشتم. در نقشه اختلاف ارتفاع رو در حدود ۱۶۰ متر نشون می ده. برای اینکه تصور داشته باشی یه ساختمون ۱۶۰ متری رو باید در نظر بگیریم. اگر هر طبقه رو ۴ متر در نظر بگیریم یعنی یه ساختمان ۴۰ طبقه ای رو باید بالا بریم.
شیب بسیار تنده و البته شیبی که تجربه می کنیم بیشتر از ۱۶۰ متره. چون خیابون های تهران به صورت تپه تپه بوده و دره ای نیست. مثلا در راه خیلی پیش میاد که یه تپه رو میری بالا و دوباره میای پایین. می خوام چندتا از تجربیاتم رو به عنوان یک دوچرخه سوار روز اولی بگم.
۱. بهترین راه برای انتخاب مسیر، از طریق گوگل مپ و انتخاب walking هست. اما قرار نیست دقیقا همون رو برید. ممکنه در مسیر یک سربالایی خیلی تند ببینید و اگر به جای اون کوچه از سه تا کوچه پایین تر برید هیچ اثری از سربالایی نباشه. چرا؟! چون برخی از مناطق روی تپه ساخته شده و طبیعتا کسی گودبرداری نمی کنه که شما راحت دوچرخه سواری کنید! برای من به عنوان یک روز اولی مهمترین چالشم بحث سربالایی هاست. پیشنهادم اینه اگر به یک شیب تند رسیدید به غریزه تون اعتماد کنید.
۲. آب بنوشید! من یک آب معدنی با شکل خاص پیدا کردم که درون قمقمه جا می شد و وقتی هم تموم می شد یه آب معدنی جدید می خریدم و می ریختم توی ظرف خودم
۳. تا می تونید از توی سایه برید. فقط وقتی می خواید از عرض خیابون رد شید مواظب ماشین ها و موتوری ها باشید. دمای بین سایه و آفتاب به شدت فرق می کنه..
۴. تصورم از بچگی این بود که وقتی یه سر پایینی می ریم و دوچرخه وییییییژژژژژژ میره همینجوری بدون فشار و پا زدن سربالایی رو هم میره بالا (مثل زیرگذرها) اما متاسفانه دوچرخه ها عوض شدن و مثل بچگی هامون سربالایی رو وییییییژژژژ بالا نمی رن. البته هنوز سرپایینی رو ویییییژژژ می رن. پس تا میشه خودتون رو توی تله زیرگذرها و… نندازید. فقط برای اتوبان ها حتما از پل یا زیرگذر استفاده کنید.
۵. نکته بعدی اینکه برعکس چیزی که فکر می کنید الان همه دارن شما رو نگاه می کنند و می گن واو! قهرمان المپیک داره می آد و راه رو براش بازکنید و واسش کف بزنید باید بگم که هیچ استقبالی از شما نمیشه و این اتفاق خیلی عادیه که یه دفعه یه ماشین جلوی شما بپیچه و در حالی که تازه دور گرفتی مجبور می شی بزنی روی ترمز و با هِن هِن دوباره شروع کنی به پا زدن! بنابراین تا می تونی از خیابون نرو و به شرط عدم مزاحمت برای مردم از پیاده روها برو.
۶. موردی که خیلی زود برای من اتفاق افتاد لذت بردن از مسیر بود. زمان سفرچه ی من تابستونه و طبیعتِ کوچه پس کوچه ها به همون شکلیه که باید باشه. تا می تونید لذت ببرید.
۷. در خصوص لباس هات اصلا تصور نکن که الان ما می رسیم و هیچکس از بوی عرق ما اذیت نمی شه. حتما اذیت میشن! در مورد اسپری های ضد عرق حرف های زیادی زده شده که من چیزی نمی گم. فقط مواظب باش به خاطر دوچرخه سواری به بدنت آسیب نزی که این جوری خسر الدنیا و الاخره می شی! حداقل کاری که می کنی ادکلن داشته باش.
۸. لذت بخش ترین اتفاق در دوچرخه سواری، رفتن سرپایینی هاست!
۹. اگر می خواهی شروع کنی مسیری رو انتخاب کن که فقط ۵ کیلومتر باشه. ۵ کیلومتر برای پیاده روی یک ساعت طول می کشه برای دویدن نیم ساعت و برای دوچرخه سواری حتی کمتر. ۱۷ کیلومتر خیلی سفر زیادی بود و سری بعد کمتر خواهم رفت.
۱۰. سعی کن برای سفرهای شهری مسیرهایی رو بری که شیب کمتری هم داشته باشند. مثلا خیابان انقلاب شرق به غرب یا برعکس
۱۱. نکته خیلی مهم بعدی اینه که برای شروع در ساعتی برو که ترافیک نباشه چون واقعا اذیت میشی و همه اش باید ترمز پدال، ترمز پدال رو تکرار کنی. این مسیری که من دارم می رم اگر وسط هفته بود بیچاره می شدم! در تهران، حق تقدم و اولویت اول از همه با نیسان آبی بعد ماشین ها بعد موتورها بعد پیاده ها بعد اتوبوس و آخر آخر شاید دوچرخه ها باشه… من قدیم سمت شرق بودم و دفتر کارم سمت میدان جمهوری بود و شب ها خط ویژه رو از میدان بهارستان تا میدان جمهوری می رفتم. هم هوا خنک بود هم هیچکس نبود و هم شیبی در کار نبود. واقعا خاطرات لذت بخشی رو از اون موقع دارم. پس اولا روزهای خلوت و بعد مسیر ۵ کیلومتری
۱۲. دنده سبک کردن در سربالایی کاملا حس میشه و حتما از دوچرخه ای استفاده کن که دنده هاش سالم باشه.
۱۳. هزینه های تعمیرات دوچرخه نسبتا گرونه و من فقط یکی از لقمه های ترمز جلو که خراب شده بود رو ۱۵۰ هزار تومان دادم تا تعویض کرد. فکر می کنم اگر به بازار برم و کمی دست به آچار باشم خیلی هزینه ها کمتر خواهد شد.
جمعبندی: الان از خستگی دارم می افتم (به خاطر گرما، سربالایی و…) اما لذتی بردم که دوست دارم حتما و حتما تکرارش کنم. حتی اگر نمی تونی مسیرهای شهری رو با دوچرخه بری حتی ماهی یکبار هم که شده در پارک هایی مثل نهج البلاغه، پردیسان و… امتحانش کن. ما آدم ها باید به همین چیزها دلمون خوش باشه و وقتی می بینیم چه آپشن هایی روی ما نصبه از دوچرخه سواری هم نام ببریم و بهش افتخار کنیم. من که بهش افتخار می کنم و اگر برگردم صبح دوباره تکرارش می کنم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!