من و مهماننوازی چوپانها
سلام
شاید خوندن این داستان، برای بعضیها عجیب بیاد و فکر کنند که دارن یک فیلم میبینند اما همه چیز واقعیه…
ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شدم و یک صبحونهی مفصل خوردم تا خودم رو برای سفری که بهش میگم «Roadtrip» آماده کنم. توی کولهپشتی فقط مواردی که فکر میکردم واقعا به دردم میخوره رو برداشته بودم… تجربهی اینجور سفرها رو از قبل داشتم و میدونستم از زمانی که وسیله رو پارک میکنم نهایتا ۲ ساعت پیادهروی دارم. یعنی میشد ۲ ساعت رفت + ۲ ساعت برگشت + ۲ ساعت هم اطراق کنار دریاچه!
نقشه و راههای رسیدن به اون رو شب قبل از اینترنت پیدا کرده بودم و فقط کافی بود طبق نقشه جلو برم… اما آیا واقعا کافی بود؟!!! در قسمت نتیجه گیری به این سوال پاسخ میدم!