یک روز عادی در شرکت سینگولاریتی

سلام

آفتاب به آرامی از افق بالا می‌آید و اتاق شیشه‌ای مدیرعامل با نور صبحگاهی روشن می‌شود. من، مدیرعامل شرکت تمدن، وارد ساختمان شرکت با آن طراحی نوآورانه‌اش مخصوص به خودش می‌شوم. در محوطه‌ی ورودی، هوش مصنوعی شبیه به یک دستیار مجازی، من را شناسایی می‌کند و با خوشامدگویی گرم و بر اساس اطلاعاتی که از جلسات قبلی دارم، به من یادآوری می‌کند که امروز چندین جلسه استراتژیک مهم در پیش دارم. همچنین دستیار هوشمند به سرعت گزارشی از وضعیت فعلی شرکت را از طریق صفحه‌ای شفاف در مقابلم نمایش می‌دهد، که شامل تحلیل‌هایی از داده‌های لحظه‌ای است. همه چیز در این شرکت سینگولاریتی به نحوی طراحی شده است که تا حد ممکن هوشمند و خودکار باشد.

در این شرکت، تمامی اطلاعات از طریق سیستم‌های داده‌کاوی پیشرفته و یادگیری ماشینی پردازش شده‌اند، به طوری که نیازی ندارم تا روزها را صرف بررسی گزارش‌های طولانی کنم. تنها چند دقیقه طول می‌کشد تا تحلیل‌هایی از وضعیت بازار، نیازهای مصرف‌کنندگان و وضعیت مالی شرکت را دریافت کنم. داده‌های هر یک از تیم‌ها به طور آنی به سیستم‌های هوشمند سازمان متصل بوده و می‌توانم در هر لحظه از روز، نتیجه ی تصمیماتم بر اساس این داده‌ها را در دسترس داشته باشم.

در آسانسور، شبیه به فضاهای کنفرانس در آینده، بدون اینکه چیزی از قبل برنامه‌ریزی کرده باشم، می‌توانم به طور مستقیم از طریق رابط‌های مغزی، یک جلسه آنلاین با یکی از شرکای خارجی برگزار کنم. من به راحتی با یک تایپ ذهنی ساده، پروژه‌ای که به آن نیاز دارم را به اشتراک می‌گذارم و موافقت اولیه برای قرارداد را دریافت می‌کنم.

هنگامی که به طبقه مدیریتی می‌رسم، به راحتی می‌توانم جزئیات جلسه‌ای که قرار است برگزار شود را از طریق داشبورد دیجیتال و از طریق فناوری‌های پیشرفته تجزیه و تحلیل داده‌ها دریافت کنم. اطلاعاتی مانند پیشرفت پروژه‌ها، وضعیت بازار، نظرات کارکنان و حتی پیشنهادات خودکار برای بهبود عملکرد از طریق سیستم‌های یادگیری ماشین و پردازش داده‌های کلان در اختیار من قرار دارد. به این ترتیب، نیازی به جلسات طولانی و فشرده نیست. سیستم هوش مصنوعی با پردازش اطلاعات در زمان واقعی، تصمیم‌گیری‌های استراتژیک من را پشتیبانی می‌کند.

اما هنوز جلسه قوی ترین ابزار  مدیریتی  بوده و بنابراین پس از نوشیدن یک فنجان قهوه لاته، در یک کنفرانس مجازی شرکت می کنم. این جلسه به گونه‌ای متفاوت از دیگر جلسات سنتی است. همه تیم‌ها از سراسر دنیا به کمک واقعیت مجازی و هوش مصنوعی به جلسه متصل هستند. دیگر نیازی به حضور فیزیکی افراد نیست. تیم‌های تحقیق و توسعه، بازاریابی و فروش همگی از ابزارهای دیجیتال برای تبادل ایده‌ها و ارزیابی وضعیت پروژه‌ها استفاده می‌کنند. بنابراین پس از دیدن تحلیل‌های مربوط به نوآوری باز و توسعه فناوری‌های جدید که توسط تیم‌های مختلف ارائه می‌شود، تصمیم می گیریم تا سرمایه‌گذاری‌های بیشتری را روی یک فناوری خاص که پتانسیل رشد بالایی دارد، انجام دهیم. این تصمیم، از طریق یک الگوریتم تصمیم‌گیری هوش مصنوعی پیش‌بینی شده است.

ساعت‌ها به سرعت می‌گذرند و ما هنوز در حال بررسی پروژه‌ها و ارزیابی فرصت‌های جدید هستیم چرا که سرعت تحول و رشد تکنولوژی بسیار بالاست.

در طول روز، من با تیم‌های مختلف از جمله توسعه‌دهندگان، کارشناسان بازاریابی و حتی تیم‌های حقوقی ارتباط برقرار می‌کنم. این ارتباطات نه تنها از طریق جلسات فیزیکی، بلکه از طریق بسترهای هوشمند و ابزارهای واقعیت افزوده صورت می‌گیرد. برای مثال، در جلسه‌ای با تیم فناوری، با استفاده از یک رابط بصری ۳۶۰ درجه، شبیه‌سازی‌های مختلفی از عملکرد محصولات جدید را بررسی می‌کنیم. تصمیمات فوراً به برنامه‌های تولید منتقل می‌شود و در لحظه، تمامی کارمندان از تغییرات مطلع می‌شوند. همچنین از بلاک‌چین به عنوان یک روش برای شفاف‌سازی تراکنش‌ها و بهبود امنیت سیستم‌ها استفاده می کنیم و توجه ویژه‌ای به آن داریم.

در مرحله بعد، به جلسه‌ای با تیم نوآوری سازمانی می‌روم که در حال بررسی طرح‌های جدید برای پذیرش فناوری در شرکت هستند. مدیران می‌گویند که هم‌اکنون بخش زیادی از سیستم‌های شرکت از الگوریتم‌های یادگیری ماشینی برای پردازش داده‌های مشتریان و تحلیل رفتارهای آن‌ها استفاده می‌کنند.

در اواخر بعد از ظهر، به سمت اتاق کنفرانس می‌روم، جایی که تیم رهبری تحول‌گرا منتظرم هستند تا در مورد فرهنگ سازمانی و چگونگی مدیریت تغییرات صحبت کنند. بحث‌های کلیدی درباره چگونگی حمایت از تیم‌ها در تغییرات فناورانه و کمک به کارکنان برای یادگیری مداوم آغاز می‌شود. من پس از درست کردن میکروفون (چون هنوز میکروفون یک دردسر به تمام معناست!) به اهمیت رهبران تحول‌گرا و نوآورانه تأکید می‌کنم و درخواست می دهم تا تیم منابع انسانی برای برنامه‌های آموزشی مداوم و دوره‌های توانمندسازی کارکنان پیشنهادات خود را ارائه دهند.

در این جلسه تیم منابع انسانی توجه من را به نکته خوبی جلب می‌کنند. سیستم‌های تحلیل احساسات و هوش مصنوعی که به داده‌های مربوط به رضایت شغلی و بهره‌وری کارکنان دسترسی دارند، گزارش‌هایی را در اختیارم قرار می‌دهند. این اطلاعات به من کمک می‌کند تا تصمیمات مرتبط با مدیریت منابع انسانی را به سرعت اتخاذ کنم. به عنوان مثال، یک الگوریتم به من هشدار می‌دهد که تعدادی از کارکنان در حال تجربه استرس زیاد هستند و پیشنهاد می‌کند که برای آن‌ها برنامه‌های آموزشی ویژه‌ای طراحی کنیم و همینطور آن ها باید بیشتر از این به سلامتی فیزیکی خود و بودن در کنار خانواده ی شان (اگر هنوز خانواده ای باقی مانده باشد!) اهمیت دهند.

پیش از اینکه روز تمام شود، وارد یک جلسه خصوصی با رئیس تیم استراتژی و آینده‌پژوهی می‌شوم. آن‌ها به بررسی سیستم‌های پیچیده و مدل‌های سازمان شبکه‌ای پرداخته و من را در جریان پیش‌بینی‌های جدید برای تکامل آینده فناوری‌ها و مدل‌های کسب‌وکار قرار می‌دهند. در این جلسه، تصمیم می‌گیرم که شرکت تمدن به جای تمرکز بر ساختارهای سازمانی سنتی، به سمت مدل‌های خودسازمان‌دهی و چابک حرکت کند تا از این طریق به تیم‌ها اجازه دهیم در سریع‌ترین زمان ممکن واکنش نشان دهند.

در نهایت، شب به خانه می‌روم و این در حالی است که در مسیر بازگشت به خانه ام، سیستم‌های مدیریت سازمان هنوز در حال پردازش داده‌ها و تحلیل‌های جدید هستند. حتی زمانی که زمان خواب فرا برسد هم، سیستم های تصمیم گیری به صورت هوشمندانه توسط سیستم‌های هوش مصنوعی در حال پردازش و پیش‌بینی در مورد بهینه‌سازی‌های آینده هستند. شب که به خانه می‌رسم، دیگر نگرانی خاصی ندارم. من می‌دانم که با استفاده از سیستم‌های هوشمند و یادگیری ماشینی، شرکت و سازمانم در مسیر درستی قرار دارد و به جای اینکه ساعات طولانی پشت میز کار بنشینم، تنها کافیست تا از طریق دستگاه‌های هوشمند، به تمامی پیشرفت‌ها و تغییرات شرکت نظارت کنم. با این سیستم‌های هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، در واقع یک نگاه کلی به تمامی جنبه‌های شرکت دارم. شاید زمانی به این فکر می‌کنم که چطور این تحول در دنیای کاری من اتفاق افتاده و فوراً متوجه می شوم که دیگر کارهایم هیچگاه آنطور که در گذشته بودند، نخواهد بود و با خود می گویم:

زندگی در سازمان‌های سینگولاریتی مانند شرکت تمدن، جایی که تمامی فرآیندهای کاری به صورت هوشمند و خودکار اجرا می‌شوند، آینده‌ای است که اکنون در آن زندگی می‌کنم، آینده ای که در سن ۲۵۶ سالگی در حال تجربه ی آن هستم…

شب بخیر سینگولاریتی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *