گزیده کتاب های برگزیده: #۷ صفر به یک

سلام

اخطار!: توضیحاتِ این رنگی رو اگر دیدید ازش عبور کنید چون تکراریه و مستقیم برید سر نوشته های مشکی!

وقتی کتاب خوبی رو می خونم علاوه بر اینکه کلیت کتاب برام لذت بخشه معمولاً در هر کتاب چند قسمتِ چند خطی وجود داره که نظرم رو به خودش جلب می کنه و در قالب متن کوتاهی قابل جدا کردنه. این قسمت ها شاید نهایتاً نصف صفحه باشند. تصمیم گرفتم این موارد رو در وبلاگ قرار بدم. هر کتاب یک شماره خواهد خورد. مثلاً بازی تاج و تخت (و نه سری کامل نغمۀ آتش و یخ) اولین کتابی هست که قرار دادم و شماره اش می شه #۱. برای دنبال کردن بقیه موارد روی این لینک (گزیده کتاب های برگزیده) کلیک کنید. شاید خوندن همین چند خط باعث شد تا شما هم به اون کتاب علاقمند بشین و شروع کنید به خوندن تمام این کتاب.

این کتاب رو پیتر تیل (بنیانگذار paypal) نوشته و وقتی نویسنده رو به این شکل معرفی می کنیم انتظار داریم که داستان پی پال و فراز و نشیب هاش رو بشنویم اما شاید بشه گفت متاسفانه اصلا هیچ خبری از بیوگرافی یا داستان یک استارتاپ موفق رو نخواهیم دید. در عوض توصیه های کلان و بعضا خردی از پیتر تیل برای موفقیت یک استارتاپ و یا حتی مباحثی حول فلسفه ی یک استارتاپ رو می شنویم. قطعا وقتی کتابی توسط یکی از اولین بنیانگذاران حوزه IT نوشته میشه نه تنها ارزش خوندن رو داره بلکه خوندنش ضروری هم هست اما نباید انتظار کتاب فوق العاده ای رو داشته باشی… ضمنا این کتاب به خصوص در ابتداش یک سری از مسائل رو مطرح می کنه که واضحا کتاب هایی مثل لین استارتاپ (نوپای ناب) از اریک ریس رو به چالش جدی می کشونه.

این کتاب رو نشر نوین چاپ کرده و ترجمه خیلی روانی نداره. ولی خوبی نشر نوین اینه که واقعا برای بهتر شدن تلاش می کنند. بهترین تلاششون که من دیدم در کتاب OKR بود که به خاطر ترجمه ی بدی که داشت کلا کتاب رو جمع کردند و از اول با یه ترجمه عالی به بازار ارائه دادند… در ادامه گزیده های برگزیده کتاب رو می آرم.

قطعه ۱

در بسیاری از سازمان ها با کارکرد بد، تظاهر به این که کارها در حال انجام است استراتژی بهتری برای پیشرفت حرفه ای است تا این که واقعا کاری انجام شود.


قطعه ۲

قانون ایروم (Eroom) که همان مور(Moore) برعکس است (با حروف انگلیسی) نشان می دهد که تعداد داروهای جدید تایید شده در هر میلیارد دلار سرمایه گذاری در بخش تحقیق و توسعه، هر نه سال یکبار از سال ۱۹۵۰ نصف شده است.


قطعه ۳

هر زمان یک کارآفرین از من برای سرمایه گذاری در سازمان خود درخواست می کند از او می پرسم که تصمیم دارد به خود چقدر بپردازد. یک شرکت هر چه به مدیرعامل کمتر بپردازد بهتر عمل می کند. این یکی از آن تک الگوهای بسیار واضح است که من در سرمایه گذاری در صدها استارتاپ متوجه شده ام.


قطعه ۴

حقوق بالا به کارکنان آموزش می دهد از سازمان همانگونه که هست سود بخواهند به جای آنکه زمان خود را برای ایجاد ارزش جدید در آینده سرمایه گذاری کنند


قطعه ۵
مردم اغلب سهام را نسبت به پول نقد فاقد جذابیت می بینند. اما سهام دقیقا به دلیل همین محدودیت ها ابزاری قدرتمند است. هر کسی که مالکیت بخشی از سازمان شما را به دریافت نقدی ترجیح می دهد در واقع ترجیحی برای بلند مدت و تعهدی به افزایش ارزش شرکت در آینده را دارد.


قطعه ۶
یک نسخه «منابع انسانی» از این دروغ که محصولات عالی به خودی خود فروش می روند، وجود دارد: این شرکت آن قدر خوب است که افراد برای پیوستن به آن سر و دست خواهند شکست.


قطعه ۷
همان طور که هیئت مدیریه «بتر پلیس» هنگام فروختن دارایی های سازمان به قیمت ناچیز ۱۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد:«ما بر چالش های فنی با موفقیت فائق آمدیم. اما نمی توانیم از عهده موانع دیگر برآییم»


قطعه ۸

او به شکلی وسواسی درگیر پرواز کردن بالاتر از هر کس دیگر بود. دوست داشت به مردم یادآوری کند که صرفا یک انسان فانی است و نه یک خدای یونانی. چیزی که انسان های فانی فقط زمانی می گویند که مایل به مقایسه شدن با خدایان هستن.

گزیده شده توسط: تمدن

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *