وظیفه ای به اسم لطف کردن وجود نداره!!
وقتی لطفی رو تکرار میکنی میشه انتظار و کسی حق نداره از دیگری چنین انتظاری داشته باشه
… پس که اینطور…
سلام
الان که شروع به نوشتن این پست کردم خیلی از دست خودم عصبانی ام اما امیدوارم با خوردن این لیوان قهوه، حالم بهتر شه…
بعضی از ما، جامعه ای که در اون زندگی می کنیم رو دوست نداریم و برای خودمون یه جامعه ی بهتری تشکیل دادیم که با بودن در اون حالمون بهتر میشه. این جامعه هم کوچکتره و هم دیگه مشکلات جامعه ی بزرگ رو نداره. چون خودمون انتخابش می کنیم. بر اساس سلیقه هامون، مرام زندگی مون، دین مون، عواطف مون و…
خوب مسلما ما از جامعه ی بزرگ انتظار خاصی نداریم. یعنی جامعه ی بزرگ هر چقدر هم که بد باشه نمی تونه ما رو «خیلی» ناراحت کنه؛ اما قضیه در مورد جامعه ای که خودمون اون رو درست کردیم فرق می کنه. چون از اون «انتظار» داریم.
خوب بیاید ببینیم چارچوب این «انتظار» چیه؟ چون نمی خوام مطلب طولانی شه خودم شروع می کنم…
وقتی لطفی رو تکرار میکنی میشه انتظار و کسی حق نداره از دیگری چنین انتظاری داشته باشه
… پس که اینطور…
سلام
الان که شروع به نوشتن این پست کردم خیلی از دست خودم عصبانی ام اما امیدوارم با خوردن این لیوان قهوه، حالم بهتر شه…
+بعضی از ما، جامعه ای که در اون زندگی می کنیم رو دوست نداریم و برای خودمون یه جامعه ی بهتری تشکیل دادیم که با بودن در اون حالمون بهتر میشه. این جامعه هم کوچکتره و هم دیگه مشکلات جامعه ی بزرگ رو نداره. چون خودمون انتخابش می کنیم. بر اساس سلیقه هامون، مرام زندگی مون، دین مون، عواطف مون و…
خوب مسلما ما از جامعه ی بزرگ انتظار خاصی نداریم. یعنی جامعه ی بزرگ هر چقدر هم که بد باشه نمی تونه ما رو «خیلی» ناراحت کنه؛ اما قضیه در مورد جامعه ای که خودمون اون رو درست کردیم فرق می کنه. چون از اون «انتظار» داریم.
خوب بیاید ببینیم چارچوب این «انتظار» چیه؟ چون نمی خوام مطلب طولانی شه خودم شروع می کنم… من «انتظار» رو اینجوری معنی می کنم که در رابطه مون با جامعه ی خودمون -که می تونه صرفا از خانواده مون یا فقط همسرمون یا حتی دوستامون، همکارامون و بچه محل ها و تمام اون افرادی که دور هم جمع شدیم باشه- باید به همدیگه و به شعور همدیگه احترام بذاریم و از هم دیگه سوء استفاده نکنیم. البته احترام گذاشتن و سوء استفاده نکردن، مربوط به جمع های خودمونی نمیشه و همیشه باید اون رو رعایت کنیم. بحث من سر این نیست که خودمون چه کار باید بکنیم یا چه کار نباید بکنیم؛ الان دارم در مورد طرف مقابل صحبت می کنم و این که چه «انتظاری» از همدیگه داریم. شما نمی تونید از جامعه بزرگ انتظار خاصی داشته باشید اما می تونید از جامعه ای که خودتون اون رو جمع کردید این انتظار رو داشته باشید. یعنی چیز زیادی نیست.
حالا این قضیه چه ربطی به تیتر مطلب داره؟ ما اگر خانواده یا دوست خوبی برای جامعه ی خودمون باشیم، مسلما برای اونها کارهایی می کنیم که به صورت عادی برای هر کسی، انجام نمی دیم. که به این کارها می گن «لطف». معنیه لطف کاملا مشخصه دیگه. یعنی وظیفه مون نیست اما اون ها رو انجام میدیم. مشکل از اونجایی شروع میشه که نمی دونم چرا ولی بیشتر افراد وقتی یه لطفی رو زیاد واسه شون انجام می دی، بعد از یه مدت این لطف تبدیل میشه به انتظار و کسی حق نداره که از کس دیگه ای چنین انتظاری رو داشته باشه. قسمت بدترش اینه که یادت میره که اصلا لطف بوده و فکر می کنی حقی بوده که طرف وظیفشه و اگر انجام نده… البته اینم اضافه کنم که کسی که لطف می کنه، خودش هم نباید هیچ انتظاری (مثل مورد تشکر و تقدیر قرار گرفتن و …) داشته باشه و حق منت گذاشتن هم نداره.
اصل حرفم رو زدم. هرچند که خیلی جزییات داره که بی خیالش شدم.
همیشه شاد باشید و یادتون نره که خاطرات خوبه که در ذهن ها باقی می مونه.
+ به نظرم همین امروز تمام کدورت هایی که بین شما و جامعه ی خودتون پیش اومده رو کنار بذارید و سعی کنید از اول همه چیز رو بسازید. خیلی ساده است. فقط یه کم فداکاری می خواد.+
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!