آب حیات۵: چشمه‌های زلال

سلام

این نوشته ادامه‌ی مطلب «آب حیات۴: امید»ـه.

خیلی تشنه‌م شده… منظورم از خیلی اینه که حتی برداشتن یه قدم دیگه‌ هم با کلی سخته همراهه اما آیا این تشنگی دلیل این میشه که از چشمه‌های وسط راه بنوشم؟!

درسته که آب چشمه‌ها از آب چاهی که درون شهر بود خیلی زلال‌تر و شفاف‌تر و بهتره و اصلا قابل مقایسه نیست اما اگر قرار باشه این چشمه‌های زلال رو با آب حیات مقایسه کنم باید بگم که :«میان ماه من تا ماه گردون    تفاوت از زمین تا آسمان است»

نه تنها برای رسیدن به چشمه‌های زلالی که در وسط راهند نباید از جاده‌ی اصلی فاصله بگیرم بلکه حتی نباید به این موضوع فکر کنم… چرا؟! چون خطر همیشه در کمینه…

سلام

این نوشته ادامه‌ی مطلب «آب حیات۴: امید»ـه.

خیلی تشنه‌م شده… منظورم از خیلی اینه که حتی برداشتن یه قدم دیگه‌ هم با کلی سخته همراهه اما آیا این تشنگی دلیل این میشه که از چشمه‌های وسط راه بنوشم؟!

درسته که آب چشمه‌ها از آب چاهی که درون شهر بود خیلی زلال‌تر و شفاف‌تر و بهتره و اصلا قابل مقایسه نیست اما اگر قرار باشه این چشمه‌های زلال رو با آب حیات مقایسه کنم باید بگم که :«میان ماه من تا ماه گردون    تفاوت از زمین تا آسمان است»

نه تنها برای رسیدن به چشمه‌های زلالی که در وسط راهند نباید از جاده‌ی اصلی فاصله بگیرم بلکه حتی نباید به این موضوع فکر کنم… چرا؟! چون خطر همیشه در کمینه…

ممکنه توی همین فاصله‌ی کم بین جاده‌ی اصلی و چشمه، کلی خطر وجود داشته باشه و مهم‌تر از اون ممکنه که با خوردن از چشمه‌ها به آب زلال اون‌ها عادت کنم و به سفرم ادامه ندم… منی که تا این‌جا صبر و تحمل کردم حیفه که به اینا رضایت بدم… چیزی که هست اینه که هیچ‌وقت نباید به کم راضی شد.

سوال بعدیم اینه که اگر این چشمه‌ها می‌تونستند حرف بزنند، آیا به شما فحش و ناسزا نمی‌بستند؟! آخه کدوم آب زلالی حاضره از وجود خودش به شما بده و سیراب‌تون کنه در حالی که می‌دونه تمام هدف و فکر و خیال شما فقط آب حیاته؟! پس با توجه به این موضوع، رفتن به سراغ چشمه‌ها از نظر اخلاقی هم درست نیست و اخلاق یکی از مهمترین مولفه‌های انسانیته و هیچ وقت نباید انسانیت رو از دست داد.

I see Humans but no Humanity

تازه گیرم که از آب چشمه خوردم و سیراب هم شدم… آیا این پاسخ روح تشنه‌ی من رو می‌ده یا فقط مثل مُسکِّن می‌مونه؟ یادمون باشه همیشه بعد از یه مدت حتی تاثیر قوی‌ترین مسکن‌ها هم از بین می‌ره و تازه می‌فهمی که دردت چی بوده.

و مهمترین چیز اینکه اگر و فقط اگر به آب حیات برسم، آیا اون وقت می‌تونم و روم می‌شه که به آب حیات نگاه کنم و پیش خودم بگم که من به نوشیدن از چشمه‌های زلال سر راه هم فکر کرده‌بودم؟ چه برسه که از آب‌ زلال اون هم نوشیده‌باشم!!

پس نباید لحظه‌ای از جاده‌ی اصلی فاصله گرفت و حتی نباید به چشمه‌ای غیر از آب حیات شاید خیالی و احتمالی(!!) فکر کرد. اگر مجبور شدم این کار رو بکنم ترجیح می‌دم که برگردم شهر و از آب چاه بخورم. چون حداقل اونجا دوستام و خونواده‌ام کنارم هستند…

و همینطور باید به این باور داشت که درد تشنگی باعث می‌شه که قوی بشی و شاید زمانی برسه که بتونی بهش افتخار کنی…

Someday this pain will be useful to you

(این مطلب حتما ادامه داره: آب حیات۶: وصال)

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *